وقتی در گوشهوکنار این سایتهای اینترنتی بدنبال صحتوسقم بین دوکاربرد «کارگزار» با حرف «ز» یا کارگذار با حرف «ذ» میگردیم (کارگزار یا کارگذار) تا یکی را به عنوان کابرد صحیح و دیگری به عنوان کاربرد غلط برگزنیم، میبینیم که هر سایت و نویسندهای نظرات خاص خودش را برای این دو کاربرد دارد و ما در غلط و درست بودن هر یک از این کاربردها درمیمانیم. از اینرو برای آنکه از این سردرگمی دربیاییم، بهتر آن دیدیم که به یک مرجع معتبر و موثق مراجعه کنیم تا از نظر بزرگان رشته زبانشناسی بهره ببریم. پس برای اینکار مرجعی معتبرتر و موثقتر از فرهنگ «غلط ننویسم: فرهنگ دشواریهای زبان فارسی» تألیف ابوالحسن نجفی نیافتم.
در کمال تعجب وقتی که به فرهنگ «غلط ننویسیم» مراجعه کردم و مدخل کارگذار/کارگزار را خواندم دیدم که استاد نجفی خود نیز در جایی از توضیحات قید نمودهاند که تمایز معنایی بین دو کاربرد «کارگزار» و «کارگذار» چنان ظریف هست که در همه حال امکان اشتباه وجود دارد. در ادامه متن کامل این قسمت را از مدخل کارگذار/ کارگزار صص 308- 310 آوردهام تا با ارجاع به یک منبع موثق بشود که از این سردرگمی در بیاییم.
کارگذار یا کارگزار:
فعل گذاشتن در قدیم به معنای «گذراندن» نیز بوده است. کاربرد این معنی را که امروزه متروک است در مثالهای زیر می توان دید:
جهد باید کرد تا بیشترینِ عمر در بیداری گذاری و در کمتر خفتی، که بسیار خفتن ما را خود پیش اندر است» (قابوسنامه، ۹۳)؛
بر او آفرین کرد کای شهریار
همیشه جهان را به شادی گذار (فردوسی)
اگر مانده ست لختی زندگانی
گذاریمش به ناز و شادمانی (گرگانی، ویس و رامین)
ای که با زلف و رخ یار گذاری شب و روز
فرصتت باد که خوش صبحی و شامی داری (حافظ)
بعضی از محقّقان، از جمله عباس اقبال (در مجله یادگار، مهر ۱۳۲۴، ص ۵۷-۵۸) معتقدند که ترکیب کارگذار از همین معنای گذاشتن گرفته شده و به «کسی که کار را میگذراند» اطلاق میشود و لذا آن را با حرف «ذ» و به صورت کارگذار باید نوشت و نه کارگزار. اقبال در تأیید این نظر، شاهد زیر را میآورد:
هر آن گَهی که ز خشم و ز عفو سازد شغل
هر آن گَهی که ز مهر و ز کین گذارد کار
ازو درست شکسته شود شکسته درست
وزو سوار پیاده، شود پیاده سوار (امیر معزّی)
اما بر مبناي يك شاهد و به استناد يك نسخۀ خطّی (یا چاپی) که در صحّت املای آن همیشه جای تردید هست نمیتوان فعل گزاردن را به معنای «بهجا آوردن، انجام دادن» نادیده گرفت و کارگزار (با حرف «ز») را غلط دانست. در متون قدیم فارسی شاهدهای متعددی حاکی از استعمال کار با فعل گزاردن و نیز ترکیبهای کارگزار و کارگزاری را میتوان یافت: «يك روز عُمر عبدالعزيز کارِ خلق میگزارد تا وقتِ نمازِ پیشین مانده شد و در خانه شد تا يك ساعت بیاساید» (نصيحةالملوك، ۴۷)؛ «در آن شهر مردی بود که وی را ابوالعلاء معرّی میگفتند. نابینا بود و رئیس شهر او بود. نعمتی بسیار داشت و بندگان و کارگزاران فراوان، و خود همه شهر او را چون بندگان بودند» (سفرنامۀ ناصر خسرو، ۱۲)؛
در آن مهم که میان دو صف پدید آید
يقين بدان که سرِ تیغ اوست کارگزار (مجیرالدین بیلقانی)
«ای پهلوان، دانیم که [ بسیار] از جوانمردان در آن کوچه هلاك شدند و سمك بود که ما را کارگزاری میکرد» (سمك عيار، ج۱، ص۱۱۷).
کارگزار یا کارگذار
وانگهی چنانکه دکتر محمد معین در فرهنگ فارسی ذیل «کارگذار» و «کارگزار» متذکر شده است، میان این دو ترکیب تفاوت معنایی هست: کارگذار کسی است که کارها را راه میاندازد و دشواریها را از پیش پا بر می دارد و راه را هموار میکند و به اصطلاح امروزه «کاربُر» است و کارگزار کسی است که کار را اجرا میکند و به اصطلاح امروزه «انجام میدهد». البته تمایز معنایی میان این دو کاربرد چنان ظریف است که در همه حال امکان اشتباه هست. مثلا در یکی از چاپهای معتبر دیوان انوری در بیت زیر کارگذاری با حرف «ذ» آمده است:
از سِحْرِ بَنانِ تو و زِ اعجازِ کفِ توست
گر کارگذاری است قلم را و کرم را
(چاپ مدرس رضوی، ج۱، تهران، ۱۳۶۴، ص۶)
اما در شرح لغات و مشکلات دیوان انوری (از دکتر سیدجعفر شهیدی، تهران، ۱۳۵۸، ص۳۳) این کلمه در همین بیت به صورت کارگزاری نقل و تفسیر شده است. حتی در مثال مذکور در فوق از سمك عیار، چنانکه از فحوای عبارات قبل و بعد پیداست، به نظر میآید که کارگزاری بایستی با حرف «ذ» باشد.
بنابراین سادهتر و عملیتر شاید آن باشد که کارگزار در همه موارد با حرف «ز» نوشته شود.
منبع: فرهنگ «غلط ننویسم: فرهنگ دشواریهای زبان فارسی» تألیف ابوالحسن نجفی، صص 308- 310 مدخل کارگزار یا کارگذار
عنوان کارگزار به چه کسی اطلاق میگردد: https://afratarjoman.com/broker-classification/