price (فعل) معنی: 1- قیمتگذاری کردن 2- قیمت (چیزی را) برآورد کردن 3- برچسب قیمت زدن روی، قیمت زدن 4- قیمت کردن
price (اسم) یعنی: 1- قیمت 2- ارزش، بها 3- تاوان
Cost (فعل) معنی: 1- قیمت داشتن 2- خرج برداشتن، هزینه داشتن، تمام شدن، درآمدن 3- به قیمت چیزی تمام شدن 4- مستلزم (چیزی) بودن، نیاز داشتن 5- هزینه (چیزی را) برآورد کردن، قیمت گذاری کردن
cost (اسم) یعنی: هزینه، خرج مخارج 2- قیمت، بها
value (فعل) معنی: 1- قیمتگذاری کردن 9- بها دادن به، ارزش قائل شدن برای
value (اسم) یعنی: 1- ارزش 2- فایده 3- بها 4- قیمت، نرخ 5- قدر، مقدار 6- [ریاضیات] مقدار 7- [موسیقی] کشش نت
تفاوت cost و price از نگاه یک تولید کننده
تخمین هزینه (cost estimation) و قیمتگذاری (pricing) دو مفهوم مجزا هستند که اغلب با هم اشتباه گرفته میشوند.
Cost estimation is the process of predicting the cost of a project or product before it is actually produced. It involves analyzing the cost of materials, labor, and other resources that will be needed to complete the project. Cost estimation is typically done by a professional estimator who has experience in the industry and can accurately predict the cost of a project.
تخمین هزینه (cost estimation) فرآیند پیشبینی هزینه یک پروژه یا کالا است قبل از آنکه کار شروع بشود. این فرایند شامل تجزیهوتحلیل هزینه مواد اولیه، نیروی کار و سایر منابعی میشود که به منظور تکمیل پروژه نیاز است. تخمین هزینه معمولاً توسط تحلیلگران حرفهای انجام میشود که تخصصشان صنعت است و میتوانند برآورد (پیشبینی) دقیقی از هزینه پروژه ارائه دهند.
Pricing, on the other hand, is the process of setting a price for a product or service. It involves taking into account the cost of production, the market demand for the product or service, and the competitive landscape. Pricing is typically done by a pricing specialist who has experience in the industry and can accurately set a price that will maximize profits.
از آن طرف، قیمتگذاری (pricing)، فرایند تعیین قیمت یک کالا یا خدمات است. مواردی که به منظور قیمتگذاری در نظر گرفته میشوند عبارت از مسائلی همچون هزینه تولید، تقاضای بازار برای کالا یا خدمات و چشمانداز رقابتی است. قیمتگذراری معمولاً توسط کارشناس قیمتی انجام شود که تخصصش صنعت باشد و بتوانند محصول را به شکلی نرخگذاری کند که با بیشترین سود به فروش برسد.
Cost + Profit = Price هزینه + سود = قیمت
Cost (اسم) : در مورد پولی که یک شرکت پرداخت میکند به معنی مقدار پولی است که یک شرکت برای نگهداری یک کسبوکار یا تولید یک کالای جدید هزینه میکند.
مثال
Costs for a bottle of soda is for sugar, bottle, water, labor, etc.
مثال: هزینه تولید یک بطری نوشابه شامل هزینه مواردی همچون شکر، بطری، آب، کارگر و غیره است که برای تولید این نوشابه استفاده میشود.
It cost a company $5 million to build a larger factory. برای یک شرکت 5 میلیون دلار هزینه برمیدارد تا یک کارخانه بزرگتر بسازد.
تفاوت cost و price از نگاه یک مصرفکننده
cost: معنی cost در مورد پولی که مصرفکننده پرداخت میکند در معانی و جملات زیر بیان میشود.
The new coat cost me $200, این کت جدید برای من 200 دلار هزینه برداشت [تمام شد یا درآمد].
How much did it cost? It costs $15. چقدر هزینهاش شد؟ 15 دلار
A new car probably cost you about $25,000. یک ماشین جدید احتمالاً 25،000 دلار برای شما هزینه دارد.
What’s your price range? چقدر میخوای هزینه کنی؟ بودجهات چقدر است؟
تفاوت price و cost در مثال
I want to buy a new coat, but the price was too high. I feel that the store is charging too high of price.
میخواهم یک کت جدید بخرم ولی این قیمت زیادی بالاست. احساس میکند که این مغازه قیمتهای بسیار بالایی دارد. [قیمتهای بسیار بالایی را مطالبه میکند.]
I want to buy a new coat, but the cost was too high. It means if you buy this coat, it will cause you financial trouble. You don’t have a lot of money and if you buy it, it will probably left no money for you.
میخواهم یک کت جدید بخرم ولی هزینهاش خیلی بالاست. این عبارت به این معنی است که اگر شما این کت را بخرید، خرید کت مشکلات مالی برای شما ایجاد میکند. شما پول زیادی ندارید و اگر آنرا بخرید، احتملاً هیچ پولی برای شما باقی نخواهد ماند.
تفاوت price و value
بهتر است بدانید که اگر کلماتی همچون cost، price و value برای عموم مفهومی یکسان دارند و کاربرد این کلمات به جای یکدیگر تداخلی در معنی برایشان ایجاد نمیکند، ولی در اقتصاد و تجارت این مفاهیم هر یک از جایگاه خاص خود برخوردارند و نمیتوان این کلمات را یکی دانست و جابجا استفاده نمود. cost به معنی مقدار هزینهکرد و کلمه price معادل قیمت است. اگر شما برای یک کالا بر روی یک فاکتور کلمه price را منظور میفرمایید، بر روی یک سند ملک، برگه سهام و حتی قرادادهای تجاری از کلمه value برای ارزش آن ملک یا سهام باید استفاده نمایید.
تفاوت بین cost، price و value
Cost مقدار پولی است که یک فروشنده به منظور تولید کالا یا خدمات میپردازد.
Price هزینهای است خریدار در ازای کالا یا خدماتی میپردازد.
Value منافع یا تأدیهای است که خریدار از یک کالا یا خدمات کسب میکند.
One of the most important aspects of real estate is property value, which is the amount of money that a property is worth or can be sold for in the current market. Property value reflects the balance between the supply and demand of real estate, as well as the preferences and expectations of buyers and sellers. There are several factors that affect property value, such as location, size and features, condition, market conditions, comparable sales.
یکی از مهمترین جنبههای املاک و مستغلات ارزش ملک است. ارزش ملک به معنی مبلغ پولی است که یک ملک میارزد یا میتوان آن را بعدها به نرخ روز فروخت. ارزش ملک منعکسکننده توازن بین عرضه و تقاضای ملک است و در ضمن اولویتها و انتظارات خریدار و فروشنده نیز در این رقم منظور میگردد. عوامل مختلفی که بر ارزش ملک تأثیرگذارند عبارتند از مکان، اندازه، شرایط، وضعیت بازار، و قیمت اقلام مشابه.
Price and value are not always the same. Price represents what actually occurs as a result of specific supply and demand conditions, while value is an economic concept that equates all future benefits from owning an asset to a single current amount. Price is what “is” and value is what “should be.” When an imbalance of supply and demand occurs, there can be a discrepancy between the two.
قیمت و ارزش همیشه یکسان نیستند. درواقع، قیمت نماینگر آنچیزی است که در نتیجه شرایط خاص عرضه و تقاضا اتفاق میافتد، در حالیکه ارزش مفهوم اقتصادی است که تمامی منافع اقتصادی آتی ناشی از مالکیت دارایی با مبلغ واحد فعلی برابری میکند. قیمت چیزی است که اکنون است و ارزش چیزی است که خواهد بود. وقتی توازن میان عرضه و تقاضا بهم بریزد، ممکن است شکافی بین این دو ایجاد شود.
The value of any asset is equal to the present value of expected future cash flows to be generated by the asset. Because future events are the driving determinant of value, there is plenty of room to debate all the variables that affect future cash flows, not to mention the timing of the cash flows or the discount appropriate for the risk of the business. Nevertheless, in many cases a good financial analyst should be able to determine a range of “expectations” that knowledgeable investors would consider reasonable.
ارزش هر دارایی برابر است با ارزش موجود در جریانات نقدینگی مورد انتظار آتی که از این دارایی حاصل میآید. از آنجایی که رویدادهای آینده عامل تعیینکننده ارزش هستند، لذا مجال فراوانی برای ما به منظور بحثواندیشه درباره تمامی این متغییرهای مؤثر بر جریانات نقدینگی آتی فراهم میآورند، حال در این میان از مسائلی مانند زمانبندی جریانات نقدینگی یا تنزیل متناسب با ریسک کسبوکار صحبتی به میان نمیآوریم. در هر حال در بیشتر موارد، یک تحلیل مالی خوب باید بتواند انواع توقعات متعارف سرمایهگذاران آگاه را مشخص و معین کند.
The price of an asset at any particular time is determined by supply and demand for the asset. The supply and demand dynamics are normally influenced by the availability of substitutes. In the case of a business, the availability of other similar business risk investments provides balancing pricing forces over a large market.
قیمت یک دارایی در هر زمان مشخصی بهواسطه عرضه و تقاضا برای آن دارایی معین میگردد. پویایی عرضه و تقاضا عموماً بر موجودیت کالاهای جانشین تأثیرگذار است. در مورد یک کسبوکار، حضور سایر سرمایهگذاریهای پرریسک از کسبوکار مشابه موجب اعمال توازن بر سایر عوامل قیمتگذار یک بازار بزرگ میشود.
مطالب مرتبط